دوچرخه سوار

گزارشهای یک رکابزن

دوچرخه سوار

گزارشهای یک رکابزن

دوچرخه سوار

سلام ...
خوش آمدید
این وبلاگ شامل نوشته های من که بیشتر درباره گزارش های دوچرخه سواری به نقاط مختلف ایران است، می باشد.
لطفا با نظرات خودتون در بهتر شدن وبلاگ من رو کمک کنید

آخرین نظرات

 

 الموت یکی از مناطق مورد علاقه من برای سفر با دوچرخه است. این دفعه بعد از پایان امتحانات دانشگاه تصمیم گرفتم چند روز با دوچرخه به الموت سفر کنم تا خستگی رو از تن به در کنم

روز اول: قزوین - کورانه - گردنه قسطین لار - رجایی دشت - دیکین - زرآباد

جاده الموت

 

جاده الموت بعد از گردنه قسطین لار 

 

 رودخانه شاهرود

 

 

 امامزاده علی اصغر(ع) در روستای زرآباد

 

روز دوم: زرآباد - دریاچه اوان - معلم کلایه - شهرک - اندج - گازرخان

 

دره بعد از روستای زرآباد

 

دریاچه اوان 

 

 

 

 

 معلم کلایه - میدان الموت

 

 جاده روستای اندج

 

صخره های اندج

 

 

 

 

 حرکت به سمت قلعه الموت

 

 در مسیر گازرخان

 

 روز سوم: گازرخان - خوبان - زوارک - گرمارود

قلعه الموت

 

 

نمای روستای گازرخان از بالای قلعه

 

 

قسمتی از پله های قلعه

 

سفید در

 

 در راه گرمارود

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۱ ، ۰۶:۰۶
حسن

روز اول
8 فروردین



ساعت 8:30 صبح باهم در کنار دانشگاه بین المللی امام قرار گذاشته بودیم که سرساعت مثل بچه های خوش قول سر قرار رسیدیم و به سمت اول مسیر حرکت کردیم و بعد از یک کیلومتری رکاب زدن به اول مسیر یعنی دانشگاه آزاد قزوین در کنار اتوبان قزوین – زنجان رسیدیم


بعد از گرفتن یک عکس شروع کردیم به رکاب زدن در هوای ابری در یک جاده باشیب نسبتا ملایم. هر چی به سمت شمال میرفتیم شیب مسیر تند تر میشد و بالاخره رسیدیم به جایی که از بس شیب مسیر زیاد بود من زنجیر رو انداختم روی خودرو 1 که در همین هنگام زنجیر دوچرخه من افتاد بین خودرو و توپی و هر کاری کردیم درنمیومد بدجوری گیر کرده بود


که بالاخره مجبور شدیم زنجیر رو باز کنیم و زنجیر رو بکشیم بیرون و کمی دنده رو دست کاری کردیم که درست بشه ولی باز جوابگو نبود و بعد چند دقیقه دوباره همون اتفاق افتاد ما هم دوباره زنجیر و چرخ عقب رو باز کردیم و این دفعه با تدبیر امین که من خیلی اذیتش کردم در تنظیم صحیح دنده مشکل حل شد و راحت دنده رو میانداختم روی 1-1 این اتفاق باعث شد که یک ساعتی تو برنامه مون تاخیر ایجاد بشه.



باز هم به مسیرمون در شیب نسبتا تند ادامه دادیم و از کنار روستای زرشک عبور کردیم و بعد از اون حدود ساعت 12 رسیدیم به راهدارخانه گدوک (بهرام آباد) در ارتفاع 2200 متری که آخر مسیر سربالایی بود و از اونجا به بعد تقریبا تمام مسیر سرازیریه. از قزوین تا راهدارخانه حدود 22 کیلومتر سربالایی رکاب زدیم.


در نزدیکی راهدارخانه، پشت سرمون دقت کنید دریاچه دریابک رو میبنید



بعد از پوشیدن بادگیر و لباس گرم مسیر خودمون رو حدود 23 کیلومتر تو سرازیری به سمت روستای فلار ادامه دادیم


در مسیر روستای فلار


و در حدود ساعت 2 بعد از ظهر به روستای فلار که یک امزاده هم داره رسیدیم. 


به زائرسرای امامزاده رفتیم و یه اتاق گرفتیم. زائر سرای امامزاده هم خیلی تر و تمیز و خوبه چون تازه ساختنش و یخچال، رختخواب، آب گرم و ... داره و تقریبا مجهزه.


بعد از خوردن ناهار از مسئول امامزاده یه بخاری برقی گرفتیم که اتاق رو گرم کنیم. بخاری رو زدیم برق و رفتیم یه استراحتی بکنیم که ناگهان دیدیم صدایی مثل جرقه میاد تا به خودمون بیام دیدیم پریز برق آتیش گرفته و فیوز هم پریده. پریز چنان آتیشی گرفت که کل اتاق روشن کرد و خود پریز پودر شد !! بعد از نشون دادن پریز و بخاری برقی به مسئول امامزاده یه بخاری برقی دیگه گرفتیم.



شام رو هم آقا امین زحمتش رو کشید و سیب زمینی، تخم مرغ خوشمزه درست کرد.




بعد از شام هم رفتیم به زیر زمین امامزاده که دوچرخه ها رو گذاشته بودیم و اونجا به یک تابوت حمل مرده هم روبرو شدیم!! و ترسناکش این بود که فقط من و امین توی امامزاده بودیم و هیچ کس غیر از ما نبود اونجا نبود.
شوخی کردما! ما نترسیده بودیم



بعد از درست کردن ترمز دوچرخه من، دوچرخه ها رو دوباره به زیر زمین در جوار تابوت بردیم، به سوئیت برگشتیم و حدود ساعت 1:30 خوابیدیم . 



روز دوم:
9 فروردین

صبح که از خوب بلند شدیم دیدیم که اوه اوه!! چه بارونی داره میباره هوا هم به شدت مه آلوده.


بعد از خوردن صبحانه خدا رو شکر بارون زود قطع شد ولی هنوز مه غلیظ بود. ما سریع وسایل رو جمع کردیم و آماده شدیم برای بازگشت. 


از امامزاده تا جاده اصلی رو ۵/۱کیلومتری پیاده حرکت کردیم تا گرم بشیم. و بعد از اون در هوای به شدت مه آلود شروع کردیم به رکاب زدن در مسیر سربالایی با شیب تند


مه به اندازه ای غلیظ بود که دید افقی در حدود 10 متر داشتیم


هر چی ارتفاع میگرفتیم از شدت مه کم میشد تا وقتی که رسیدیم به راهدارخانه دیگه از مه خبری نبود. 


آروم، آروم از مه خارج شدیم



چند کیلومتر مانده به راهدارخانه



در نزدیکی راهدارخانه و روستای کامان


کمی تو راهدارخانه توقف کردیم برای استراحت که یکدفعه یک سگ به سمت ما اومد. ما بی خیال سگه شدیم و فرار نکردیم. اما اومد جلوی ما تعظیم کرد به امید اینکه یه چیزی از ما بگیره ما هم هرچی بیسکویت مانده بود دادیم به سگه خورد!



از اینجا به بعد مسیرمون همش تا خود قزوین سرپایینی بود و تو این سرپایینی ها از دوچرخه سواری کیفور شدیم و تا اینکه در نزدیکی قزوین آب و هوا ناگهان عوض شد و آسمان شروع به بارش باران و تگرگ کرد و ما رو کاملا خیس کرد مثل موش آب کشیده. و بالاخره ساعت 1 رسیدیم به قزوین و محلی که از امین باید جدا میشدم و امین رفت به خونه خالش ما هم رفتیم به سمت خونه خودمون.

نزدیک قزوین هم بدلیل بارش باران از گرفتن عکس منصرف شدیم

کل مسیری که تو 2 روز به صورت رفت و برگشت رکاب زدیم حدود 90 کیلومتر شد.
این هم فایل گوگل ارث مسیر




چند تا عکس هم از مناظر میزارم. گفتم حیفه که نبینید. تمام عکسها رو هم امین گرفته.






 
 
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۱ ، ۲۰:۳۲
حسن

 

 قبل از پایان فصل تابستان به فکرم زد که به سفر دو روزه با دوچرخه برم. بعد از بررسی چند تا مسیر تصمیم گرفتم که به دریاچه اوان در منطقه الموت برم.

۲۱ شهریور صبح زود از خونه در آمدم و از جاده باراجین - بهرام آباد به سمت رازمیان (الموت غربی) حرکت کردم. البته مسیر اصلی دریاچه اوان که در الموت شرقی واقع شده از سمت گردنه قسطین لاره. ولی چون من قبلا مسیر بهرام آباد رو رکاب زده بودم و باهاش آشنایی داشتم این مسیر رو انتخاب کردم که البته راهم ۲۰ کیلومتر طولانی تر شد.

روستای کامان در مسیر بهرام آباد

 

بعد از رکاب زدن حدود ۲۴ کیلومتر سربالایی و ۳۰ کیلومتر سرپایینی (جمعا ۵۵ کیلومتر) که سرپایینی هاش نیازی به رکاب زدن نداشت و مناظر بسیار زیبا لذت این سرپایینی ها رو دوچندان کرده بود به روستای بهرام آباد رسیدم.

بعد از بهرام آباد با طی ۲۵ کیلومتر مسیر رو به سمت رازمیان و رجایی دشت ادامه دادم. در رجایی دشت برای ناهار توقف کردم و بعد از خواندن نمار و استراحت در مسجد رجایی دشت حدود ساعت ۴ شروع به ادامه مسیر به سمت روستای بعدی یعنی دیکین کردم. برای رفتن به دریاچه باید از این روستا عبور کرد. هر چه به سمت دیکین نزدیک میشدم هوا رو به تاریکی میرفت. از اونجایی که مسیر دیکین به دریاچه اوان (حدود ۱۰ کیلومتر) سربالایی بود و هوا هم در حال تاریک شدن بود تصمیم گرفتم شب را در روستای دیکین بمانم. با اجاره یک اتاق شب رو در این روستا سپری کردم

باغهای روستای فلار در مسیر بهرام آباد

 

 دورنمای شالیزار های رازمیان و روستای شهرستان

 

 رودخانه شاهرود و شالیزارهای اطرافش

 

صبح زود از خواب بلند شدم و آماده رفتن به سمت دریاچه شدم. ولی هوا به شدت مه آلود بود. بعد ۱ ساعت کم کم مه از زمین فاصله گرفت و در یک هوای عالی به سمت دریاچه شروع به رکاب زدن کردم.

 

بعد از ۱۰ کیلومتر بالاخره با منظره ی زیبای دریاچه اوان روبرو شدم با دیدن منظره دریاچه خستگی سفر از تنم خارج شد.

دریاچه اوان

 

بعد از خوردن ناهار در کنار دریاچه و لذت بردن از مناظر و گذشت و گذار در اطراف دریاچه بعد از ظهر به سمت شهر معلم کلایه مرکز بخش الموت شرقی حرکت کردم.

 

 

و بالاخره از معلم کلایه توسط ماشین به قزوین برگشتم

مسیر رکاب زدن: قزوین - باراجین - زرشک - بهرام آباد - رازمیان - رجایی دشت - دیکین - کوشک - دریاچه اوان

مسافت طی شده: ۱۱۰ کیلومتر

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۰ ، ۰۹:۳۰
حسن
برای دسترسی به شمال از طریق منطقه الموت چند مسیر آفرود وجود دارد که من در اینجا چند تا از این مسیر ها را که خودم موفق شدم رکاب بزنم برای شما ذکر می کنم. اسم های با رنگ آبی در منطقه الموت و سبز در خطه شمال

1- قزوین - کورانه - شینقر - رزجرد - قسطین لار - رجایی دشت - دیکین - معلم کلایه - شهرک - زوارک - گرمارود - پیچه بن - گردنه سلمبار - سلج انبار - مران -یوج- قاضی محله - سه هزار- آشت محله - یان دشت - خرم آباد - تنکابن
گزارش مسیر شماره یک رو میتونید تو لینک زیر بخونید که البته قسمت اول (قزوین - الموت - تنکابن) این سفرنامه مربوط به این مسیر است

http://cyclist.blog.ir/1391/06/30

فایل گوگل ارث مسیر
http://s5.picofile.com/file/8128427526/alamut_3hezar_tonekabon.kmz.html

----------------------------------------------------------------------------------------

2- قزوین - صدا و سیما - اسماعیل آباد - نیاق - الولک - کماسر - کاکوهستان (یا دستجرد) - پل انبوه (کرپی) - انبوه - کلیشم - علی وا - عین الشیخ - بابا ولی - دیلمان - اسپیلی - لاریخانی - لونک - توتکی - سیاهکل
گزارش این مسیر را در لینک زیر بخوانید
http://cyclist.blog.ir/1391/06/14

فایل گوگل ارث مسیر
http://s5.picofile.com/file/8128427300/Qazvin_anbuh_deylaman0.kmz.html

* مسیر شماره ۲ را می توان بعد از روستای کلیشم (استان گیلان) می توان در مسیر دیگری ادامه داد (کلیشم - ترار - جلیسه - چمچال - ملامحله - پیرکوه - بنه زمین - پل آزادگان - ملکوت - امام - چشمه لوزان - چاک دشت - خصیب دشت - سه راهی شیلیشه - هالی دشت – آغوزچال – بلوردکان - املش)

گزارش این مسیر را در لینک زیر بخوانید

http://cyclist.blog.ir/1392/05/26

فایل گوگل ارث مسیر
http://s2.picofile.com/file/7896798488/Qazvin_Amlash.kmz.html

----------------------------------------------------------------------------------------


3- قزوین - باراجین- زرشک - گردنه گدوک - فلار - بهرام آباد - رازمیان - هیر - ویار - گردنه گونه کوه - سپارده - لشکان- سی پل - گرمابدشت - رحیم آباد - رودسر

فایل گوگل ارث مسیر
http://s5.picofile.com/file/8125012518/Qazvin_Alamut_Eshkevar_Rudsar.kmz.html

* مسیر شماره 3 را می توان بعد از روستای سپارده استان مازندران در همین استان ادامه داد (سپارده - یازن - تمل - گردنه بزابن - آرمو - جنت رودبار - پیاز کش- گالش محله - چالکرود - رامسر)

این هم گزارش مسیر قزوین - الموت - جنت رودبار - رامسر

http://cyclist.blog.ir/1392/04/14

فایل گوگل ارث مسیر
http://s1.picofile.com/file/7830609993/Qazvin_Alamut_Janatrudbar_Ramsar.kmz.html


برای اطلاعات کامل و بیشتر در مورد مسیرها لینک زیر را مشاهده کنید
http://cyclist.blog.ir/post/13


لازم به ذکر است که تمام این مسیرها آفرود و سخت هستند و دوستانی که قصد رکاب زدن در این مسیرها را دارند حتما آمادگی خوبی داشته باشند تا در مسیر دچار مشکل نشوند. همچنین در زمانبندی برنامه و انتخاب همرکاب دقت کنید تا در اواسط راه دچار مشکل نشوید
یکی از دوستان همرکاب در این سفر بدلیل اینکه آمادگی چنین سفر سنگینی را با دوچرخه نداشت، در روز دوم انرژی بدنش کاملا تخلیه شده بود و نیاز به استراحت های زیاد در بین مسیر پیدا میکرد. که خدا رو شکر توانست خودش را به گردنه آخر برساند و از گردنه به بعد در روز دوم تماما سرازیری در مقابل داشتیم و مشکلی برایش پیش نیامد.

این مسیرها را هم میتوان از قزوین شروع به رکاب زدن کرد و یا بسته به توانایی گروه میتوان با وسیله نقلیه یک قسمتی از مسیر را رفت و بعد از آن ادامه مسیر را با دوچرخه رکاب زد.

من به همراه دو تن از دوستانم مسیر شماره 3 را انتخاب کردیم. این هم گزارش سفر:

مسیر: قزوین- زرشک- راهدارخانه گدوک - بهرام آباد – رازمیان – هیر – ویار – سپارده – یازن – نارنه – تمل – گیری – کاکرود – گرمابدشت -رحیم آباد - رودسر
مسافت طی شده :۱۸۰ کیلومتر(85 درصد مسیر آسفالته و15 درصد خاکی از ویار تا سپارده)


روز اول:

شروع حرکت ساعت 6 صبح از قزوین، با توجه وزش باد شدید که از شمال به جنوب می وزید و تا راهدارخانه گدوک ما رو خیلی اذیت کرد.توانستیم ساعت 11 صبح خودمان را به شهر رازمیان برسانیم. از قزوین تا راهدارخانه گدوک حدود 22 کیلومتر رکاب زدیم که 4 کیلومترش سربالایی با شیب نسبتا تند است و باقی آن سربالایی با شیب ملایمه. از راهدارخانه گدوک تا بهرام آباد حدود 33 کیلومتر مسیر سرپایینی که اصلا نیازی به رکاب زدن نیست، به غیر از 2 کیلومتر که سربالا میشه. بدون رکاب زدن سرعتی در حدود 40 تا 50 کیلومتر داشتیم. قبل از رسیدن به رازمیان لاستیک عقب من پنچر شد.تصمیم گرفتیم ناهار را در رازمیان بخوریم پس از استراحت و رفع پنچری ساعت 4:30به سمت هیر حرکت کردیم. قسمت سخت سفر از این تکه شروع شد. از رازمیان تا هیر حدود 13 کیلومتر رو رکاب زدیم که نصف بیشتر مسیر سربالایی با شیب تند است که مجبورا بعضی از جاها از خستگی شدید از دوچرخه پیاده می شدیم و پیاده به راه ادامه می دادیم البته اگر کوله پشتی نداشتیم ، می توانستیم راحت تر رکاب بزنیم. بالاخره بعد از 2 ساعت به روستای هیر رسیدیم و شب را در این روستا در خانه یکی از اهالی استراحت کردیم.
روز دوم:

ساعت 7 صبح از هیر به سمت روستای ویار آخرین روستای استان قزوین در یک مسیر سربالایی با شیب ملایم حرکت کردیم. بعد از 3 کیلومتر رکاب زدن از میان روستای ویار گذشتیم و پس از عبور از روی پل رودخانه نینه رود، وارد جاده خاکی به سمت سپارده شدیم. از ویار تا سپارده حدود 20 کیلومتر جاده خاکی با سربالایی های خیلی تنده که سخت ترین قسمت مسیره و حدود 10 کیلومترهم سرپایینیه.جاده خیلی خلوت بود هر نیم ساعت شاید یک ماشین از کنارمون عبور می کرد. در این 30 کیلومتر از روستا هیچ خبری نیست . البته یک روستای فوق العاده کوچک به نام شنگل رود با چند تا خانه در یکی از فرعی های جاده هست که فکر می کنم سکنه ای نداره. در وسط راه جاده سپارده، ذخیره آب ما تموم شد که تونستیم از ماشین های عبوری 2 تا شیشه آب بگیرم ولی با توجه به گرمای هوا و سختی مسیر باز هم آب تمام شد که خدا رو شکر به یک چشمه رسیدیم و ناهار رو هم در کنار چشمه که آلونک کنارش بود و فکر کنم محل نگهداری گوسفندان چوپانان بود خوردیم. که در زمان استراحت ما هیچ کسی اطراف آلونک نبود. بعد از خوردن ناهار به راهمان ادامه دادیم .پس از عبور از گردنه آخر به سمت روستای سپارده سرازیر شدیم و پس از طی حدود 10 کیلومترمسیر سرپایینی خاکی ساعت 3:30 به روستای زیبای سپارده در استان مازندران رسیدیم. از 6 کیلومتر قبل از روستا مه تقریبا غلیظی جاده را فراگرفته بود که تا خود روستا این مه وجود داشت. روستای سپارده، روستایی کوهستانی با آب و هوای خنک و فوق العاده است. در مدتی که ما در این روستا بودیم همش داخل مه بودیم. پس از استراحت در این روستا به سمت روستای لشگان استان گیلان حرکت کردیم ولی پس از طی 6 کیلومتر به مسیر بسته خوردیم که به دلیل ریزش کوه و قسمتی از جاده، مسیر مسدود شده بود و به هیچ عنوان امکان عبور با دوچرخه وجود نداشت و در صورت یک لغزش به دره با حداقل 100 متر ارتفاع سقوط میکردیم. البته اهالی با ما گفته بودن که مسیر بسته است ولی با توجه به این که مسیر ما حدود 25 کیلومتر دور می شد از همین راه رفتیم و با بسته بودن ناچارا دوباره به سپارده برگشتیم و با توجه به خستگی، شب را در همین روستا در بالای یک قهوه خانه استراحت کردیم.

روز سوم:

با توجه به مسدود بودن جاده سپارده به لشگان(استان گیلان)، مجبور به دور زدن از مسیر روستاهای یازن،نارنه، و تمل شدیم (اگر در عکس دقت کنید بعد از سپارده می بینید مسیر را دور زده ایم) تا به روستای درگاه برسیم.از سپارده تا تمل 5 کیلومتر سرپایینی و 5 کیلومتر سربالایی. بعد از تمل وارد جاده آسفالته می شویم که تا رودسر، آسفالته است.(قبل از روستای تمل میشد وارد مسیر تمل، جنت رودبار به رامسر شد ولی با توجه به تحقیقاتی که من کردم مسیر فوق العاده سختیه که باید در حد آمادگی خیلی خوبی باشیم و الیته مسیر زیباتری است).از تمل تا رودسر 70 کیلومتره و قسمت فوق العاده سفر بود چون حدود 85 درصد از مسیر تا رودسر سرپایینی و یا کفی با سرپایینی ملایمه و حدود 15 درصد سربالایی دارید که البته بعضی قسمت هاش سربالایی هاش تنده ولی در مقایسه با سرپایینه ها به حساب نمی آید. در این مسیر می توانید از جنگل ها و مناظر فوق العاده لذت ببرید. ما ناهار رو در روستای گرمابدشت که بعد از تونل قرار داره خوردیم. بعد از گرمابدشت حدود 3 کیلومتر سربالایی رو رکاب زدیم و بعد از آن تا شهر رحیم آباد جاده سرپایینی است و از رحیم آباد تا رودسرهم حدود 15 کیلومتر جاده کفی است. ما در ساعت 5:30 بعد از ظهر به رودسر رسیدیم. و مستقیم به ساحل رفتیم و پس از استراحت و شنا در دریا به سمت ترمینال که نزدیک محل استقرار ما بود رفتیم و برای فرداش به مقصد قزوین بلیط گرفتیم و شب را در پارک مسافر رودسر در چادر گذراندیم و صبح روز چهارم بعد از بار زدن چرخ ها در داخل اتوبوس به سمت قزوین حرکت کردیم.
 
 
 
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۰ ، ۱۹:۱۵
حسن