دوچرخه سوار

گزارشهای یک رکابزن

دوچرخه سوار

گزارشهای یک رکابزن

دوچرخه سوار

سلام ...
خوش آمدید
این وبلاگ شامل نوشته های من که بیشتر درباره گزارش های دوچرخه سواری به نقاط مختلف ایران است، می باشد.
لطفا با نظرات خودتون در بهتر شدن وبلاگ من رو کمک کنید

آخرین نظرات

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

بازهم قسمت شد برای چندمین بار از آفرود ها منطقه الموت به شمال برم و یه مسیر جدید رو تجربه کنم.
گزارشش رو میتونید در پایین بخونید. البته نوشته های من یه گزارشی از سفر و نوع مسیر هست و به خاطرات سفر نپرداختم. 
سعی کردم حجم عکسها رو تا جایی که امکان داره کم کنم ولی تعداد عکسها زیاده. احتمال داره بعضی هاش لود نشه یا خیلی طول بکشه


روز اول: 1 تیر 92

صبح زود ساعت 5 صبح در هوای خنک اول صبح به راه افتادیم. درحالیکه باد شدیدی می وزید از کنار دانشگاه آزاد قزوین به سمت جاده باراجین حرکت کردیم. باد از مقابل طوری می وزید که رکاب زدن رو برای ما خیلی مشکل کرده بود. نرسیده به روستای زرشک برای صبحانه کمی توقف کردیم به امید اینکه مقداری از شدت باد کم بشه ولی فایده ای نداشت و باد همچنان با قدرت می وزید. بالاخره به هر زحمتی بود با عبور از روستای زرشک خودمون رو به گردنه گدوک (بهرام آباد) رساندیم (قزوین تا گردنه گدوک 25 کیلومتر).
خدا رو شکر بعد گردنه از باد خبری نبود. در مسیر سرازیری به سمت دره الموت سرازیر شدیم و از کنار روستاهای کامان، فلار و بهرام آباد عبور کردیم تا اینکه به رودخانه شاهرود و بعد از آن در ساعت 10 به شهر رازمیان رسیدیم. ( گردنه گدوک تا رازمیان 35 کیلومتر). 


شهرک رازمیان


از رازمیان تا روستای بعدی یعنی هیر سربالایی های خیلی تندی رو باید رکاب میزدیم ولی هوای خنک و نیمه ابری رکاب زدن رو لذت بخش کرده بود و مشکلی نداشتیم. 
با رسیدن به روستای هیر کم کم هوا آفتابی شد و عرق ما هم تو سربالایی ها در اومد. بالاخره ساعت 12 به روستای هیر رسیدیم بعد از چند دقیقه استراحت در وروردی روستا به سمت آخرین روستای استان قزوین در این مسیر یعنی روستای ویار حرکت کردیم. (رازمیان تا ویار 16 کیلومتر)



دره منتهی به روستای هیر







روستاهای فرعی در مسیر هیر





باغهای روستای هیر





روستای هیر



از روستای ویار به بعد مسیر خاکی شد و سربالایی ها هم تیزتر ولی ما به شوق رسیدن به گردنه آخر روز اول، مسیر رو با تمام قوا رکاب میزدیم.



رودخانه نینه رود



بعد از روستای هیر مسیر خیلی کم تردد بود و شاید هر نیم ساعت یه ماشین نیسان عبور میکرد که اون هم بیش تر برای حمل و نقل لبنیات گله هایی بودن که تو کوه و کمر گوسفندان رو برای چرا میبردن. در مسیر از منطقه ای به نام کلیج دره عبور کردیم که پر از بوته های ریواس بود ولی ما یه کم دیر رسیده بودیم اونجا ! اکثر ریواسهای کنار جاده رو محلی ها کنده بودن و معدود ریواسهای باقی مانده هم مثل چوب خشک شده بودن و قابل خوردن نبودن. در حسرت خوردن یک ریواس تر و تازه به مسیر ادامه دادیم تا بالاخره بعد از عبور از سربالایی های نفس گیر که همش طبق 1 و خودرو 1 یا حداکثر 3 می طلبید، به گردنه گونه کوه (Ga`va`ne kuh) رسیدیم. گردنه گونه کوه در واقع نقطه صفر مرزی استان قزوین با استانهای مازندران و گیلان در این مسیر محسوب میشه! ( ویار تا گردنه 18 کیلومتر)



در مسیر گردنه




کلیج دره (از این جاده خاکی عبور کردیم تا به گردنه برسیم)



بعد عبور از گردنه به چیزی که انتظارش رو میکشیدیم، رسیدیم. اون هم چیزی نبود جز ابرهای زیر پاهامون ! چون طبق اطلاعات هواشناسی هوای شمال بارونی بود و هوای قزوین آفتابی. پس، پیش بینی مون برای دیدن منظره زیبای ابرها درست بود. 



منظره بعد از گردنه







دره اشکور غرق در مه








بعد از چند دقیقه استراحت به سمت پایین سرازیر شدیم تا به اولین روستای استان مازندارن در دره اشکورات برسیم. همین طور که ما با جاده در دل کوه پایین میرفتیم، کم کم وارد ابر و مه میشدیم و قطرات ریز مه به صورتمون برخورد میکرد و از اونجایی که مسیر بعد از گردنه تماما سرپایینی بود و ما رکاب نمی زدیم. سرما رو تو بدمون احساس میکردیم تا جایی که دیگه قابل تحمل نبود و مجبور شدیم لباسهای گرم رو از کوله بیرون بیاریم و بپوشیم.






بالاخره بعد از طی سرپایینی در ساعت 7:30 عصر به روستای سپارده رسیدیم. وقتی به سپارده وارد شدیم مثل سفر 2 سال پیشم به این روستا، محل غرق در مه بود به قهوه خانه روستا رفتیم و بالکن قهوه خانه برای یک شب به مبلغ ده هزار تومن اجاره کردیم و بعد خوردن شام مفصل به خواب رفتیم. (گردنه گونه کوه تا سپارده 12 کیلومتر).


برای نمایش در سایز اصلی بر روی نوشته کلیک کنید ، مشخصات تصویر هست 600 در800 پیکسل .

ورودی روستای سپارده


روز اول : قزوین – باراجین – زرشک – کامان – فلار – بهرام آباد – رازمیان – هیر – ویار – کلیج دره – گردنه گونه کوه – سپارده


مسافت : 105 کیلومتر

روز دوم:2 تیر 92


صبح روز دوم سفر ساعت 6 صبح از خواب بلند شدیم و بعد از خوردن صبحانه و بستن بارها بر پشت دوچرخه ها در هوای نسبتا مه آلود روستای سپارده رو ترک کردیم. روستای سپارده مرز استان قزوین و مازندارن و گیلان است. از سپارده به سمت غرب جز استان گیلان و از سپارده به سمت شرق جزو استان مازندران محسوب میشه. 


ابتدای سربالایی ها بعد از تمل


ما در مسیر شرق شروع به رکاب زدن به سمت روستای تمل (tomol) کردیم و در جاده از روستاهای یازن و نارنه نیز عبور کردیم .در سفر 2 سال قبلم تا روستای تمل رو رکاب زده بودیم و بعد از اون به سمت دره اشکور رفتیم ولی اینبار قصد داشتیم بعد از روستای تمل وارد یک مسیر فرعی دیگر بشیم و با عبور از گردنه بزابن به سمت ییلاقات منطقه جنت رودبار بریم. (سپارده تا تمل 10 کیلومتر)





نرسیده به روستای تمل وارد مسیر فرعی به سمت جنت رودبار شدیم . در مسیر تمل به جنت رودبار تا اولین روستا دریکی از فرعی های مسیر حدود 25 کیلومتر (لگا) و تا اولین روستای کنار جاده حدود 36 کیلومتر(پلهم جان) رو باید رکاب زد و در این بین خبری از روستا و آبادی نیست. این جاده رو برای دسترسی محلی ها به ییلاقات کشیدن و ماشین سواری در این جاده عبور و مرور نداره. مسیر با سربالایی هایی فوق العاده تندی شروع میشد ولی بعد از 4 کیلومتر سربالایی ها ملایم شد و در کمره کوه مسیر رو رکاب زدیم.









روستای سپارده که شب قبل اونجا بودیم. هر چی بالاتر میرفتیم روستای سپارده در دید ما کوچک تر میشد!!


در کنار جاده گاوهای زیادی رها شده بودن و بعضی هاشون وسط جاده نشسته بودن که با نزدیک شدن ما فرار میکردن و البته در کنار مسیر کندوهای زنبور عسل هم زیاد بود اما اینبار ما از زنبور ها فرار میکردیم!! تا مبادا با نیش ما رو مورد عنایت قرار بدن.


جاده کم کم ارتفاع میگرفت و رکاب زدن در مسیر زیاد مشکل نبود تا اینکه در نزدیکی گردنه اول(بزابن) چند کیلومتری شیب مسیر تند شد و دوباره شیب جاده ملایم شد. بعد از گردنه اول به منطقه زاروت (زورود) رسیدیم در این منطقه در هر چند کیلومتر یک گوسفند سرا وجود داشت که چوپانها در فصلهای گرم سال گوسفندهاشون رو برای چرا به این منطقه میارن. 





در یکی از گوسفند سراهای کنار جاده توقف کردیم تا کمی لبنیات تازه بخریم و برای میان وعده بخوریم. به گوسفند سرا رفتیم و درخواست لبنیات تازه برای خریدن کردیم. وقتی ما رو دیدن به داخل دعوتمون کردن ما هم با کمال میل قبول کردیم . از ما با ماست و شیر تازه پذیرایی کردن. وقتی اولین لقمه نون و ماست رو خوردم برق از کله ام پرید!! ماستش به حدی خوشمزه بود که من در عمرم همچنین ماستی نخورده بودم! ماست رو از شیر تازه گوسفندهایی زده بودن که همه خوراکش گلها و سبزه های تازه بود. به همین خاطر عطر و طعم فوق العاده ای داشت. و بعد از خوردن نون و ماست، شیری که تازه از گوسفندها دوشیده بودن و جوشنده بودن رو خوردیم و بعد یک ساعت استراحت در گوسفند سرای زارود با بدرقه چوپانها که پول ماست رو هم از ما نگرفتن به مسیر ادامه دادیم تا گردنه آخر مسیر رو فتح کنیم.






گوسفند سرای زاروت



سفید کوه


حدود 6 کیلومتر مسیر کمره کوه رو رکاب زدیم تا بالاخره به گردنه آخر مسیر به نام لاکتراشان با 3100 متر ارتفاع از سطح دریا رسیدیم و دوباره با همون منظره ای که روز قبل باهاش روبرو شده بودیم، رسیدیم. بازهم ما از ابرها بالا زده بودیم! (تمل تا گردنه لاکتراشان 20 کیلومتر)



بعد از گردنه لاکتراشان



تکه برفی در کنار مسیر




سرازیر شدن بعد از گردنه



چند کیلومتر از گردنه به سمت پایین سرازیر شدیم تا به اولین فرعی رسیدیم که به روستای لگا منتهی میشد. روستای لگا آخرین روستاییه که تو این مسیر برق داره این رو از روی تیرهای برق میشه متوجه شد.



در حال کم کردن ارتفاع از مناظر زیبای اطرافمون هم لذت میبردیم 






دریای ابر







تا اینکه بالاخره وارد مه شدیم و تنها چیزی که میدیدم مه بود و زیبایی ها جنگل در پشت مه پنهان شده بود. در مسیر که پایین میرفتیم از کنار فرعی روستاهای مختلفی رد میشدیم از جمله: آغوزکی، ازبین چال ، پلهم جان، آرمو، چورته، میشاورک و ... 












جاده بعد از روستای آرمو آسفالته شد تا ما بالاخره بعد از حدود 60،70 کیلومتر مسیر خاکی و آفرود آسفالت رو دیدیم.
سرانجام به دهستان جنت رودبار رسیدیم و به یکی از قهوه خانه های روستا رفتیم و یه اتاق اجاره کردیم به قیمت 25 هزار تومان و بعد ازکمی گشت و گذار در روستا و خوردن شام به خواب رفتیم تا برای روز آخر سفر که شامل سرپایینی های توپ و جنگل دالخانی بود و دلمون رو براشون صابون زده بودیم آماده بشیم. (گردنه لاکتراشان تا جنت رودبار 35 کیلومتر)



اتاقی که در جنت رودبار کرایه کردیم




دهستان جنت رودبار


مسیر: سپارده – یازن – نارنه – تمل – گردنه بزابن – زارود – سرگل چال – آغوزکی – پلهم جان – آرمو – چورته – جنت رودبار

مسافت طی شده: 65 کیلومتر
روز سوم: 3 تیر (نیمه شعبان)


همیشه روزهای سوم سفر من به شمال از مسیر کوهستان ترکیبی از سرپایینی، مه، جنگل و دریا بوده که این ترکیب واقعا لذت بخشه و این لذت بخش تر میشه وقتی بخوای از جنگل دالخانی عبور کنی و آخرش هم به رامسر برسی. به همین خاطر روز سوم سفر برامون ویژه بود. به همین خاطر صبح زود از خواب بلند شدیم و حسابی تو روستا و کوچه باغهاش گردش کردیم و دوچرخه ها رو زین کردیم و جنت رودبار رو به مقصد رامسر ترک کردیم.


منظره جاده از روی بالکن قهوه حانه



برای نمایش در سایز اصلی بر روی نوشته کلیک کنید ، مشخصات تصویر هست 600 در800 پیکسل .

کوچه باغهای جنت رودبار







حنت رودبار




این بار هم با همون چیزهایی که انتظارشون رو میکشیدیم، روبرو شدیم. حیف که تنها ثبت کننده عکسهای ما یه دوربین موبایل بود اگه یه دوربین عکاسی داشتم خیلی بهتر میتونستم زیبایی ها رو به تصویر بکشم .زیبایی های مسیر واقعا با اون چیزی که تو عکس دیده میشه قابل مقایسه نیست. نشستن مه و رطوبت روی لنز دوربین موبایل خیلی از عکسهام رو خراب کرد. این رو وقتی متوجه شدم که عکسها رو به کامپیوتر منتقل کردم و در واقع خیلی از مناظر زیبایی رو که ثبت کرده بودم، تار ثبت شده بود.


همون طور که سرپایینی ها رو پایین میرفتیم با مناظر زیبا و فوق العاده ای روبرو میشدیم و از کنار روستاهای مختلفی عبور میکردیم مثل: اکراسر، ایزکی، لترنسا، گالش محله و ... . 
و هر چند کیلومتر برای لذت بردن از مناظر مسیر توقف میکردیم.


شروع جنگل دالخانی






جنکل در مه




در محاصره ابرها






برای نمایش در سایز اصلی بر روی نوشته کلیک کنید ، مشخصات تصویر هست 600 در800 پیکسل .

جاده رویایی









برای نمایش در سایز اصلی بر روی نوشته کلیک کنید ، مشخصات تصویر هست 600 در800 پیکسل .

جاده کوهستانی و جنگل تقریبا تا نزدیک دریا ادامه داشت. و ما از روی کوهها دریا رو میدیدیم. چون رامسر از معدود جاهاییه که در شمال کشور دریا و کوه و جنگل به هم میرسن و به همین خاطر این منطقه زیبایی خاصی داره.

برای نمایش در سایز اصلی بر روی نوشته کلیک کنید ، مشخصات تصویر هست 600 در800 پیکسل .



تقریبا بعد گالش محله از جنگل خارج شدیم و از طریق سادات محله و کتالم به شهر زیبای رامسر رسیدیم و به ساحل دریا رفتیم و اولین ناهار حسابی رو در کنار ساحل دریا به بدن زدیم. و بعد از ظهر هم به روستای سفید تمشک رامسر رفتیم و در این روستا گشتی زدیم


مسیر روستای سفید تمشک به سمت تله کابین رامسر


برای شب مانی به کنار ساحل دریا رفتیم و یک پلاژ کرایه کردیم به مبلغ 15 هزار تومان. شب برای اولین بار یه بارون حسابی آمد و خدا رو شکر ما دیگه تو مسیر نبودیم. 
(جنت رودبار به رامسر 65 کیلومتر)


هتل قدیم رامسر


بلوار کازینو(رامسر)


برای نمایش در سایز اصلی بر روی نوشته کلیک کنید ، مشخصات تصویر هست 800 در699 پیکسل .



مسیر: جنت رودبار - اکراسر - ایزکی - گالش محله - سادات محله و کتالم - رامسر

مسافت: 65 کیلومتر

فایل گوگل ارث مسیر

http://s1.picofile.com/file/7830609993/Qazvin_Alamut_Janatrudbar_Ramsar.kmz.html

روز چهارم سفر هم بعد از گشت و گذار در شهر رامسر با اتوبوس به قزوین برگشتیم و سفر رو به پایان رسوندیم خدا رو شکر میکنم که این نیرو رو به من داد که برای پنجمین بار تونستم با دوچرخه از درب خانه تا ساحل دریای خزر رو رکاب بزنم.
در آخر ممنون که گزارش سفر رو خوندید ببخشید که نمیتونم مثل بعضی دوستان خوب و جذاب بنویسم. اگر خسته کننده بود ببخشید

۱۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۲ ، ۲۱:۲۸
حسن