دوچرخه سوار

گزارشهای یک رکابزن

دوچرخه سوار

گزارشهای یک رکابزن

دوچرخه سوار

سلام ...
خوش آمدید
این وبلاگ شامل نوشته های من که بیشتر درباره گزارش های دوچرخه سواری به نقاط مختلف ایران است، می باشد.
لطفا با نظرات خودتون در بهتر شدن وبلاگ من رو کمک کنید

آخرین نظرات

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کلیشم» ثبت شده است

روز اول

پنج شنبه 21 اردیبهشت 96 ساعت 6:30 صبح با وانت از قزوین به سمت روستای انبوه حرکت میکنیم. از انتهای بلوار دانشگاه امام از قزوین خارج میشویم و با پشت سر گذاشتن روستاهای اسماعیل آباد، نیاق، الولک، گردنه کاماسار، دستجرد به پل انبوه و سرانجام روستای انبوه میرسیم و آماده شروع دوچرخه سواری میشویم. مسیر قزوین تا انبوه به غیر از چند کیلومتر در گردنه کاماسار که وضعیت مناسبی ندارد، کاملا آسفالته میباشد.
ساعت 9 صبح رکابزنی را از روستای انبوه (ارتفاع 1400متر) به سمت کلیشم (ارتفاع 1955) در جاده خاکی و سربالایی آغاز میکنیم. با رکاب زدن 17 کیلومتر مسیر خاکی به کلیشم میرسیم در قهوه خانه کلیشم کمی استراحت میکنیم و با ادامه مسیر سربالایی به بالاترین نقطه این مسیر با ارتفاع 2160 میرسیم و به سمت دریاچه خلشکوه سرازیر میشویم. بعد از کلیشم مناظر زیبای بهاری و دشت های پر از گلهای زرد پدیدار میشوند. از رکابزنی در مسیر سرپایینی و زیبا لذت میبریم تا اینکه به روستای گرزنه چاک (ارتفاع 1831) میرسیم. قبل از گرزنه چاک با طبیعت نیمه جنگلی زیبایی روبرو میشویم. مسیر اصلی برای رسیدن به داماش بعد از گرزنه چاک از روستاهای قوشلانه و چلوانسرا عبور میکند ولی ما مسیر فرعی را که از داخل روستای گرزنه چاک عبور میکند را انتخاب میکنیم. این مسیر یک فرعی جیپ رو است که انتهای آن برای ماشین بسته است ولی با دوچرخه براحتی میتوان از این مسیر عبور کرد در این مسیر زیبا و بکر کوهستانی به سمت داماش رکاب میزنیم و بعد از 40 کیلومتر رکابزنی در روستای زیبای داماش برنامه روز اول را به پایان میرسانیم و شب را در روستای داماش میگذرانیم . داماش روستای کوهستانی و ییلاقی خوش آب و هوا با ارتفاع 1750 متر از سطح دریا است که بخاطر روییدن گل سوسن چلچراغ که این روستا از معدود مکانهایی است که این گل در آن رشد میکند و چشمه آب معدنی آن معروف شده است. به گفته اهالی روستا فصل مناسب برای دیدن گل سوسن چلچراغ اواسط خرداد است.
روز دوم

جمعه 22 اردیبهشت ساعت 9 صبح رکاب زنی را از داماش به سمت روستای دوسالده در مسیر سرپایینی جنگلی و هوای مه آلود ادامه میدهیم. بعد از دوسالده و قبل از بره سر جاده آسفالته میشود (از روستای انبوه تا بره سر مسیر بکل خاکی بود). جاده سرپایینی و زیبا را با عبور از بره سر و چهارمحل رکاب میزنیم تا به برارود (ارتفاع 820 متر) میرسیم از برارود 7 کیلومتر در جاده سربالایی به سمت گردنه حشمت آباد (ارتفاع 1170 متر) ارتفاع میگیریم. مه در گردنه فوق العاده غلیظ است با احتیاط بعد از گردنه ارتفاع کم میکنیم از اینجا تا رستم آباد مسیر سرپایینی یا کفی است. از محل های دشتویل، سندس و توتکابن عبور میکنیم و سرانجام بعد از 50 کیلومتر رکابزنی در روز دوم به رستم آباد میرسیم. از رستم آباد تا رودبار 15 کیلومتر رکاب میزنیم و با اتوبوسهای عبوری از رودبار به قزوین برمیگردیم




روستای کلیشم


کلیشم


مناظر اطراف کلیشم


دریاچه خولشکوه


مناظر اطراف خولشکوه








خلشکوه به گرزنه چاک





مسیر گرزنه چاک





گرزنه چاک به داماش


گرزنه چاک به داماش





چشمه داماش


داماش در مه


داماش به بره سر


جنگلهای داماش به بره سر






۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۲:۳۳
حسن

یه بار دیگه، یکی از مسیرهای آفرود قزوین به شمال رو با یکی از دوستان خوبم رکاب زدیم. فقط بخاطر کمبود وقت قسمتی از مسیر مابین قزوین تا روستای انبوه رو با وانت طی کردیم و رکابزنی رو از روستای انبوه آغاز کردیم در ادامه  خلاصه ای از برنامه و چند تا عکس رو مشاهده کنید. این برنامه مشابه برنامه دو سال پیش در همین مسیر بود


روز اول: 

مسیر طی شده با وانت : قزوین - اسماعیل آباد - نیاق - الولک – گردنه کماسر (کاماسار) – دستجرد – طیاندشت – پل انبوه - انبوه (70 کیلومتر)
دوچرخه سواری از روستای انبوه تا کلیشم (17 کیلومتر)

پنج شنبه 14 خرداد: حرکت با وانت از قزوین به سمت انبوه در ساعت 15:30
با پشت سر گذاشتن روستاهای نیاق، الولک، گردنه کاماسار، دستجرد، پل انبوه به روستای انبوه می رسیم . مسیر از قزوین (ارتفاع 1300 متر) تا گردنه کاماسار (ارتفاع 2200 متر) به صورت سربالا است و از گردنه به سمت پل انبوه سرپایینی. حدود 60 در صد مسیر آسفالته است و مابقی خاکی نسبتا مناسب.
 از پل انبوه (ارتفاع 700) مسیری که از سال 93 آسفالت شده به سمت روستای انبوه (ارتفاع 1400) میرود. با رسیدن به روستای انبوه و بعد پیاده کردن دوچرخه ها از وانت، ساعت 18:45 شروع رکابزنی به سمت روستای کلیشم  . بعد رکاب زدن 17 کیلومتر مسیر خاکی اکثرا سربالایی در ساعت 20:45 به روستای کلیشم (ارتفاع 1950) می رسیم. شب مانی در قهوه خانه روستا


روز دوم :

 مسیر رکابزنی: کلیشم – ترار – جلیسه – چمچال – ملامحله – پیرکوه – پل آزادگان –  ملکوت – امام – خصیل دشت 

مسافت طی شده: 53 کیلومتر


جمعه 15 خرداد: ساعت 6:30 شروع رکابزنی در جاده خاکی به سمت گردنه تورار (ارتفاع 2300 متر)
 ساعت 7:30 با رسیدن به گردنه تورار و امامزاده ابراهیم به سمت روستای جلیسه سرازیر می شویم. پس از جلیسه با شروع جاده آسفالته و با پشت سر گذاشتن 3 کیلومتر سربالایی به سمت روستاهای ملامحله و پیرکوه سرازیر میشویم و با عبور از پل آزادگان در ساعت 10 به یک چهارراهی میرسیم. مسیر دست راست به سمت شرق را ادامه میدهیم و به پست ترین نقطه مسیر هنگام صعود با ارتفاع 1045 متر میرسیم. شروع مسیر سربالایی به سمت روستاهای ملکوت و امام (Omam)
 با رکاب زدن 13 کیلومتر جاده سربالایی به روستای ملکوت (ارتفاع 1429 متر) و سپس امام (ارتفاع 1760 متر) میرسیم. بعد از صرف ناهار و استراحت، ساعت 16:30 به سمت منطقه خصیل دشت رکاب میزنیم. بعد از امام وارد مناطق زیبای ییلاقی شهرستان املش می شویم.
 با طی 4 کیلومتر مسیر خاکی با سربالایی های شدید به جاده اصلی منتهی به منطقه خصیل دشت با ارتفاع 2100 متر میرسیم و به سمت پایین سرازیر میشویم.
ساعت 18:30 پس از مسافت 12 کیلومتر به خصیل دشت (ارتفاع 1817) وارد میشویم. شب مانی در قهوه خانه آقای صمدی.
 
روز سوم:
خصیل دشت – سه راهی شلیشه – هالی دشت – آغوزچال – بلوردکان - املش
مسافت طی شده: 40 کیلومتر

شنبه 16 خرداد: ساعت 7 صبح شروع رکابزنی در مسیر جنگلی با مناظر زیبا ار خصیل دشت به سمت بلوردکان و املش. در مسیر خصیل دشت تا بلوردکان با پیچ های پی در پی ارتفاع کم می کنیم و بعد از طی 20 کیلومتر به بلوردکان (ارتفاع 300 متر) میرسیم. بعد از بلوردکان جاده کفی و سرپایینی را در کنار رودخانه شلمان رود به سمت املش ادامه می دهیم. ساعت 9:15 به املش میرسیم  و با اتوبوس به قزوین برمی گردیم.
 

مسافت کل : انبوه تا املش (110 کیلومتر)
بیشترین ارتفاع: گردنه تورار (2308 متر )
کمترین ارتفاع: املش(47 متر )
کمترین ارتفاع هنگام صعود : دوراهی موسی کلایه و ملکوت (1040 متر)




مسیر قزوین، انبوه، کلیشم، خصیل دشت، املش




انبوه به کلیشم



روستای کلیشم



امامزاده ابراهیم تورار



کلیشم به جلیسه



جلیسه


جلیسه به پیرکوه






امام به خصیل دشت


در مسیر خصیل دشت





مسیر خصیل دشت به بلوردکان








مسیر بلوردکان به املش


۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۰۰
حسن
بعد ماه رمضان دلم رو برای یه برنامه شمال صابون زده بودم. از اونجایی نشد با یکی از دوستان تو این سفر همرکاب بشم. دل رو زدم به دریا و برای اولین بار یه مسیر کوهستانی از قزوین به سمت شمال رو تنهایی رکاب زدم.

روز اول
21 مرداد 92

این بار چون تنها بودم و مسیر روز اول از قزوین به روستای انبوه گیلان در یه قسمتش فوق العاده خراب و بدون آبه و همچنین مسیرش شیبهای خیلی تندی داره که تو برنامه پارسال تو همین مسیر (قزوین – الموت - دیلمان) حسابی خسته مون کرد. تصمیم گرفتم یه قسمتی از مسیر رو با مینی بوس روستای انبوه برم و از اونجا رکاب زدن رو شروع کنم. ساعت 3 بعد از ظهر بعد از بستن دوچرخه روی باربند، مینی بوس به سمت روستای انبوه حرکت کرد. 


واقعا کار خوبی کردم چون وقتی به 10 کیلومتر آخر مسیر روستای انبوه رسیدیم دیدم وضع جاده از پارسال هم خرابتر شده و بارش باران طی این یک سال کاملا جاده رو خراب کرده که امکان رکاب زدن تو سربالایی های تند مسیر واقعا غیر ممکنه. حدود ساعت 6 بعد از ظهر به روستای انبوه رسیدم و بعد از بستن بارها بروی دوچرخه به سمت روستای کلیشم (Kelishom) به راه افتادم تا از برنامه روز دوم جلو بیفتم و برنامه روز دوم رو از کلیشم آغاز کنم.


روستای انبوه


دوچرخه سواری از روستای انبوه تا کلیشم حدود 2 ساعت وقت میبره و مسیر هم سربالاست. خورشید در حال غروب بود به روستای کلیشم رسیدم و شب رو در قهوه خانه روستا گذروندم





مسیر طی شده با مینی بوس : قزوین - اسماعیل آباد - نیاق - الولک – گردنه کماسر (کاماسار) – دستجرد – طیاندشت – پل انبوه - انبوه (70 کیلومتر)
دوچرخه سواری از روستای انبوه تا کلیشم (17 کیلومتر)


روز دوم
22 مرداد 92


ساعت 6:30 صبح از کلیشم به سمت گردنه ترار (Torar) شروع به رکاب زدن کردم. از روستای کلیشم یک مسیر هم به سمت دریاچه خلشکوه و ییلاقات منطقه دیلمان و عمارلو وجود داره که پارسال اون مسیر رو رکاب زدیم
حدود 4 کیلومتر سربلایی تیز رو رکاب زدم تا بالاخره به گردنه ترار رسیدم و منظره ی مورد علاقه ام یعنی همون دریای ابر روبرو شدم! بعد از گردنه آب و هوا به شکل عجیبی تغییر کرد و هوا خنک شد.


با کم کردن ارتفاع بعد از گردنه به علفزار وسیعی رسیدم که با وجود گرمای شدید مرداد ماه هنوز سرسبز و زیبا بود و امامزاده ای یا بنای قدیمی هم در وسط این علفزار ها واقع شده بود بنام امامزاده ابراهیم. (کلیشم – ترار 5 کیلومتر)


امامزاده ابراهیم (تُرار)







در هوای مه آلود در جاده ای نسبتا خراب به سمت روستای جلیسه (اولین روستا بعد از کلیشم) حرکت کردم تا بعد از عبور از میان باغهای سرسبز روستا به روستای جلیسه رسیدم. از موقعی که از روستای کلیشم خارج شدم تا وقتی که وارد روستای جلیسه بشم نه آدمی دیدم و نه ماشینی!! و فقط چند تا گاو تو مسیر بودن! (ترار – جلیسه 8 کیلومتر)





باغهای روستای جلیسه


بعد از روستای جلیسه 4 کیلومتر مسیر سربالایی رکاب زدم و دوباره مسیر سرپایینی شد دیگه از هوای مه آلود خبری نبود و هم خورشید آفتابی شد. در مسیر سرپایینی از روستاهای چمچال، ملامحله، پیرکوه، بنه زمین عبور کردم. در روستای بزرگ پیرکوه در قهوه خانه کمی استراحت کردم و صبحانه مختصری به بدن زدم و از اهالی در مورد مسیر پیش روم راهنمایی گرفتم. بعد عبور از پل آزادگان (جلیسه – پل آزادگان 10 کیلومتر) و دوراهی موسی کلایه به پست ترین نقطه مسیر روز دوم با ارتفاع 1020 متر از سطح دریا رسیدم و باید خودم رو تا ارتفاع 2150 متری بالا بکشم.



دورنمای روستای موسی کلایه (سمت چپ تصویر)

مسیر سربالایی رو در پیش گرفتم تا به روستای ملکوت که مرکز دهستان سمام بود رسیدم (پل آزادگان – ملکوت 11 کیلومتر) بعد از اون وارد فرعی به سمت روستای تاریخی اُمام (Omam) شدم


مزارع روستای ملکوت

جلوی یکی از مغازه های روستا برای استرحت توقف کردم. با چند تن از اهالی در مورد مسیری که رکاب زدم و مسیر پیش رو صحبت کردم. براشون خیلی جالب بود که من تنهایی این مسیر رو رکاب زدم و اکثرشون بخاطر اینکار سرزنشم کردن!! مردم این روستا خیلی مهمون نواز بودن صاحب مغازه از من برای ناهار به خونه شون دعوت کرد. ولی من قبول نکردم ولی اینقدر اصرار کرد که من دیگه کم کم داشتم راضی میشدم برای ناهار به خونشون برم. در همین حین یکی از مشتریهای مغازه که جوان باحالی بود از من دعوت کرد برای ناهار به خونه اونها برم که چند تا جوان مجرد بودن و برای چند روزی به روستا ییلاقی امام اومده بودن. برای اینکه برای خانواده صاحب مغازه زحمت ایجاد نکنم دعوت جوان رو قبول کردم و ناهار رو در خانه اونها خوردم و بعد از استراحت و کمی گپ و گفت در مورد مسیر، آماده ادامه مسیر شدم. (ملکوت – امام 5 کیلومتر)
از روستای امام به بعد باز آب و هوا تغییر کرد و با اینکه حدود ساعت 3 بعد از ظهر بود هوا خنک و مه آلود شد و منطقه کم کم سر سبز شد و این نوید ورود به مناطق ییلاقی رو می داد. 



مه سریعا منطقه در بر گرفت بطوری که حتی چند متری رو هم نمیدیدم. 






بعد عبور از چند سربالایی نفس گیر به چشمه لوزان رسیدم که آب فوق العاده خنکی داشت. یک خانواده در کنار چشمه در حال کباب کردن جوجه بودن که با دیدن من به تنهایی تو اون منطقه تعجب کردن و یک سیخ جوجه هم مهمونم کردن. (امام – لوزان 10 کیلومتر)


چشمه لوزان




مناظر اطراف چشمه لوزان

در حالیکه تو مه فوق العاده غلیظ در مسیر تقریبا کفی رکاب میزدم از کنار گله های گاو گوسفند زیادی عبور میکردم. برای چند لحظه مه کنار رفت و خودم رو تو یه دشت وسیع بسیار زیبا دیدم. ولی دوباره مه روی دشت نشست و من رو از دیدن دشت فوق العاده محروم کرد. وجود مه تو طبیعت زیبایی خاصی داره ولی یکی از بدی هاش اینه که آدم رو از دیدن مناظر محروم میکنه و فقط میتونی چند متری خودت رو ببینی.





چاک دشت

اسم این دشت، "چاک دشت" بود یا به قول محلی ها "چاکه دشت" البته با تلفظ گیلکی! من قبلا اسم چاک دشت رو شنیده بودم ولی محلی ها اون رو جوری با لهجه گیلکی تلفظ میکردن که من فکر کردم اشتباهی وارد یک مسیر دیگه شدم! 
چند تا خونه هم که دامدارها در اونها زندگی میکردن تو این دشت ساخته شده بود. (لوزان – چاک دشت 3 کیلومتر)




Click this bar to view the original image of 600x800px.



بعد از چاک دشت در جاده ای که بارون داغونش کرده بود ولی خشک شده بود به سمت پایین سرازیر شدم و از کنار چند تا سگ گردن کلفت هم عبور کردم که یکی شون داشت برام شاخ و شونه می کشید فقط شانس آوردم تو سرپایینی ها به این سگ ها رسیدم والا نسخه ام پیچده شده بود. البته توی اون مه غلیظ ترس از این داشتم که یه وقت با سربالایی و سگ با هم برخورد کنم که خدا رو شکر این اتفاق نیافتاد. تو سربالایی های قبل از این مسیر به چند تا سگ گله برخورد داشتم ولی خیلی ریلکس از کنارشون رد شدم و اونا هم کاری باهام نداشتن.




3 کیلومتر در سرپایینی رفتم تا به منطقه زیبای خصیل دشت (خسیب دشت) رسیدم. وبرنامه دوچرخه سواری روز دوم رو در این منطقه به پایان رسوندم.



خسیب دشت (قهوه خانه صمدی)



منظقه خسیب دشت دارای یک قهوه خانه (آقای صمدی) و چند تا ویلا است که اونها رو به گرشگران اجاره میدن. بارها رو از روی دوچرخه باز کردم و شب رو در قهوه خانه آقای صمدی گذروندم. هوای این ناحیه در تابستان واقعا مطبوع و خنکه. با اینکه هوا مه آلوده ولی اصلا گرم و شرجی نیست. شب به یاد ماندنی رو در قهوه خانه صمدی گذروندم چون تو وسط تابستان در حالیکه همه از گرما در عذاب هستن بخاری قهوه خانه تا صبح روشن بود و همچنین مجبور شدم از پتوهم استفاده کنم. (چاک دشت – خسیب دشت 3 کیلومتر)



داخل قهوه خانه




ویلاهای اطراف قهوه خانه



چشم انداز مناظر زیبا از خسیب دشت


مسیر روز دوم: کلیشم – ترار – جلیسه – چمچال – ملامحله – پیرکوه – پل آزادگان – دوراهی موسی کلایه – ملکوت – امام – چشمه لوزان – چاک دشت – خصیب دشت 
مسافت طی شده: 58 کیلومتر

روز سوم
23 مرداد 92


روز آخر این مسیر همون ترکیب جنگل و سرپایینی مورد علاقه من بود. صبح بعد از خوردن یک صبحانه کامل به همراه پنیر محلی، قهوه خانه رو به سمت پایین ترک کردم 







در منطقه ی جنگلی منتهی به شهر املش شروع به کم کردن ارتقاع کردم. جاده جنگلی بسیار زیبا که گاهی غرق در مه میشد و گاهی آفتابی و همینطور در دل کوهها پیچ میخورد و به پایین میرفت.



جنگل هالی دشت

جاده بسیار خلوت بود و فقط ماشین های عجیب و غریبی تو این جاده رفت و آمد میکردن که پلاک هم نداشتن و وقتی با محلی ها صحبت کردم میگفتن که این ماشینها حتی سند هم ندارن!! اینا جیپ ها و کامیونهای روسی هستن که فقط تو همین راههای فرعی و صعب العبور تردد میکنن و شما تو هیچ منطقه ای غیر از کوهستان های شمال ایران از این ماشینها نخواهید دید. 
جاده بعد از منطقه هالی دشت آسفالته شد و بالاخره مسیر خاکی تموم شد. و من میتونستم با سرعت بیشتری به سمت پایین حرکت کنم.



Click this bar to view the original image of 600x800px.



Click this bar to view the original image of 600x800px.

تنها عکسی که در این مسیر از خودم گرفتم!!

Click this bar to view the original image of 600x800px.



Click this bar to view the original image of 600x800px.






جاده پیچ در پیچ تا روستای بلوردکان ادامه داشت و بعد از اون جاده به صورت مستقیم و تقریبا کفی به سمت شهر املش ادامه پیدا میکرد. (خسیب دشت – بلوردکان 20 کیلومتر) بعد از بلوردکان کم کم جاده شلوغ شد و روستاهای بیشتری در مسیر وجود داشت و دیگه از اون هوای خنک و مطبوع خبری نبود






Click this bar to view the small image.

کم کم هوا گرم و شرجی شد و مزارع برنج در کنار رودخانه نمایان شدند و مزارع چای هم در روی تپه ها خودنمایی میکردن.


شلمان رود



Click this bar to view the original image of 600x800px.

جاده بلوردکان - املش



مزارع برنج کنار جاده


20 کیلومتر بعد از بلورکان به شهر املش رسیدم و با توجه به گرمی هوا قید رفتن به دریا رو زدم و با تهیه بلیط اتوبوس به از املش به قزوین برگشتم

مسیر روز سوم: خسیب دشت – سه راهی شلیشه – هالی دشت – آغوزچال – بلوردکان - املش
مسافت طی شده: 40 کیلومتر


این هم فایل گوگل ارث مسیر 


Click this bar to view the original image of 800x680px.



این مسیر دوراهی های و حتی چند راهی های بی نام و نشان زیاد داره و بیشتر اوقات کسی هم سر دوراهی ها نیست تا بشه ازش سوال پرسید. پس بهتره قبل از اجرای این برنامه کروکی مسیر دقیق بررسی بشه.

برای بدست آوردن اطلاعات دقیق تر و بیشتر در مورد این مسیر به کتاب "دوچرخه کوهستان" باشگاه گشتا صفحات 191 تا 194 مراجعه کنید.

در آخر ممنون که گزارش رو خوندید و اگه خسته کننده بود، ببخشید.



۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۲ ، ۱۶:۵۸
حسن

 

چند روزی قسمت شد که با دوچرخه به دل البرز بزنیم و با عبور از گردنه های مرتفع این رشته کوه، خودمون رو به جنگل های زیبای شمال و سرانجام ساحل دریا برسونیم 
اینم گزارش سفرمون، که بیش تر مشخصات مسیر رو با جزئیات ریز توضیح دادم چون قسمتهایی از مسیر پر از دوراهیه. پس اگر گزارش خسته کننده است ببخشید. 

برای لود شدن عکسها هم مقداری صبر کنید. سایز و حجم عکسها رو کم کردم ولی چون تعدادش زیاده یه کم طول میکشه تا باز بشه

مسیری که این دفعه برای رفتن به شمال انتخاب کرده بودم یه مسیر تقریبا جدیده که کمتر دوچرخه سواری از سمت قزوین این مسیر را رکاب زده و بیش تر مسیر برای من و دوست همرکابم ناشناخته بود ولی قبل از سفر از روی نقشه های متعدد، گزارشهای پراکنده و گوگل ارث یه کروکی از مسیر تهیه کردم و خودم رو برای یه سفر ماجراجویانه آماده کردم 
این سفر آفرود به شمال از سفر سال قبلم (الموت به اشکورات)  کمی سختر بود و همچنین پر از دوراهی و آفرودهاش هم خیلی کم تردد تر بود.

این هم کروکی مسیر که قبل از سفر توسط گوگل ارث تهیه کردم






مسیر دوچرخه سواری : قزوین – صدا و سیما – اسماعیل آباد – الولک – کماسر(کاماسار) – کاکوهستان – انبوه – کلیشم – علی وا - عین الشیخ - بابا ولی – دیلمان - اسپیلی - لاریخانی - لونک - توتکی – سیاهکل


روز اول 
6 شهریور 91

طبق قرار با دوستم ساعت 5:30 صبح از قزوین به سمت ابتدای مسیر یعنی صدا و سیما حرکت کردیم و وارد جاده اسماعیل آباد در شمال شهر قزوین شدیم تا روستای اسماعیل آباد مسیر تقریبا کفی است و بعد از این روستا سربالایی های مسیر کم کم شروع میشه. روستای بعدی الولک است که در پای قله سلطان ویس قرار گرفته .


 
روستای الولک و قله سلطان ویس


پس از کمی استراحت و صرف صبحانه. مسیر خودمون رو به سمت شمال ادامه دادیم تا به اولین دوراهی مسیر رسیدیم که این دوراهی رو باید به سمت چپ رفت 




از روستای الولک به بعد مسیر سربالایی ها تند تر شدند و کم کم نزدیک گردنه شدیم. از قزوین تا گردنه حدود 30 کیلومتر رکاب زدیم، بعد عبور از گردنه به منطقه کماسر رسیدیم که یک قهوه خانه و چشمه بسیار خنک داشت. 

 
کوههای الموت غربی


 
قهوه خانه کماسر (کاماسار)

از این جا به بعد وارد منطقه الموت غربی شدیم و مسیر تماما تا رودخانه شاهرود سرپایینی بود و همچنین کوههای روبرو جلومون ظاهر شدن که باید برای رسیدن به شمال از اون کوهها که گردنه های مرتفع تری هم دارند عبور کنیم.

سرازیر شدن به دره الموت غربی و رودخانه شاهرود

بعد از چند کیلومتر سرپایینی باز هم به دو راهی رسیدیم که طبق کروکی خودم باید دست راست به سمت دستجرد میرفتیم ولی محلی ها گفتن که از سمت چپ برید نزدیکتره ولی خاکیش بیشتره. ما هم طبق گفته محلی ها مسیر سمت چپ رو انتخاب کردیم که البته بعضی جاهاش خاکیش خیلی خراب بود ولی مسیر چند کیلومتری نزدیک تر شد.
 

 
کوههای جدید روبروی ما ظاهر شدن که برای رسیدن به شمال باید از اونا عبور کنیم 




کم کم به سمت رودخانه شاهرود ارتقاعمون رو کم کردیم تا به پل رودخانه رسیدیم. در کنار پل آهنی که ما از اون عبور کردیم پل تاریخی انبوه وجود داره که مربوط به دوران صفویه است و تقریبا تخریب شده و چیزی ازش باقی نمونده. همین جا هم بگم مسیری که ما انتخاب کردیم مسیری بوده که چند صد سال محل عبور کاروانیان از گیلان به قزوین بوده . به همین خاطر هم در زمان صفوی روی این رودخانه پلی برای عبور کاروانیان زدند.
 


پل قدیمی انبوه و رودخانه شاهرود

در رودخانه شاهرود ارتفاعمون از سطح دریا حدود 700 متر بود که باید دوباره ارتفاع میگرفتیم و خودمون رو در یک جاده خاکی به روستای انبوه از استان گیلان در ارتفاع 1300 متری از سطح دریا برسونیم. 





ابندای سربالایی ها بعد از پل انبوه 


از اینجا به بعد مسیرمون خیلی سخت بود حدود 12 کیلومتر مسیر خاکی با شیب بسیار تند رو باید زیر آفتاب سوزان رکاب میزدیم تا به روستای انبوه برسیم. قبل از وارد شدن به مسیر میدونستیم که مسیر حدود 12 کیلومتره ولی دیگه از شیب های نفس گیرش خبر نداشتیم به همین خاطر آب به مقدار خیلی کمی برداشتیم و ذخیره آبمون رو پر نکردیم .که وسط های راه آبمون تمام شد و دست به دامن فلاسک و یخ داخلش شدیم که اون هم چند کیلومتری ما رو بیشتر سیراب نکرد. بعد از اون ما موندیم و تشنگی و باقی راه. مسیر هم بسیار کم تردد بود و هیچ ماشینی رد نمیشد فقط هر 30،20 دقیقه ای یه موتور رد میشد که اونها هم آب نداشتن. بالاخره یک ماشین از کنارمون عبور کرد و تونستیم ازش مقداری آب بگیریم که اون هم زود تمام شد و در چند کیلومتری روستا دیگه به چشمه با آب خنک رسیدیم و من نیم لیتر آب رو یه نفس خوردم از بس تشنه بودم. البته توی مسیر که میومدیم معلوم بود که چشمه و آبراهه زیاده بوده ولی هموشون تو این فصل خشک شده بودن ولی چشمه های نزدیک روستا هنوز آب داشتن.
 
 
قسمتی از سربالایی های مسیر به سمت انبوه
هر چه بالاتر میرفتیم شیب ها تند تر میشدند


 

انتهای سربالایی ها



بالاخره بعد چند ساعت رکاب زنی سخت به روستای انبوه رسیدیم و در ساعت 5 بعد از ظهر ناهار خوردیم !!
 

ابتدای روستای انبوه 

بعد از ناهار هم فندق هایی که یکی از اهالی روستا تو مسیر بهمون داد رو شکستیم و خوردیم و بعدش هم در حیاط مسجد چادر زدیم. اهالی روستا هم خیلی باصفا و مهمان نواز بودن چند تاشون ما رو دعوت کردند که برای شب مانی به خونه شون بریم ولی از اونجایی که تو حیاط مسجد راحت تر بودیم و مسجد هم سرویس بهداشتی و آبخوری داشت. شب رو در چادر گذروندیم و قبل از خوردن شام هم یکی از اهالی یک پلاستیک پر از انگور برامون آورد که همراه شام خوردیم و بعدش هم به داخل کیسه خوابها رفتیم تا فردا هم صبح زود برای ادامه مسیر آماده بشیم.




شب مانی در حیاط مسجد در چادر 


مسافت طی شده: 75 کیلومتر
مدت رکاب زنی : 6 ساعت و 30 دقیقه
مسیر: قزوین – صداوسیما (دانشگاه بین المللی امام) - اسماعیل آباد – الولک – کماسر – کاکوهستان – پل انبوه (کرپی) - انبوه


این هم نقشه و نمودار ارتفاع روز اول 

 




روز دوم
7 شهریور 91



پس از یک شب استراحت در روستای انبوه صبح روز دوم ساعت 5:30 از خواب بلند شدیم و تا چادر ها و وسایل رو جمع و جور کنیم و چیزی بخوریم ساعت حدود 6:30 شد. 



 
روستای انبوه 



 
روستای انبوه و باغهای اطراف روستا 

مسیرمون رو از میان روستا در یک جاده ادامه دادیم تا به روستای بعدی یعنی کلیشم برسیم. از اینجا به بعد پوشش گیاهی کم کم عوض شد و درختهای پراکنده در مسیر دیده میشدند و همچنین آب هم در مسیر موجود بود.
از انبوه تا کلیشم نیز مسیر سربالایی است ولی خیلی تیز نیست.


 
مسیر انبوه به کلیشم


از انبوه تا کلیشم باید 18 کیلومتر رو رکاب میزدیم و تو این مسیر چند تا دو راهی داشتیم که هیچ کدامشان تابلو نداشتن اما راه اصلی به سمت کلیشم رو میشد سر دو راهی ها تشخیص داد اما تو آخرین 2 راهی اشتباه خیلی بدی کردیم. بجای اینکه مسیر سمت راست رو بریم، به اشتباه مسیر سمت چپ رو رفتیم تو مسیر هم تو اون ساعت از صبح هیچ کس نبود که ازش سوال کنیم. تو فکر خودمون سرازیر شدیم به سمت روستای کلیشم !! حدود 7 کیلومتری مسیر سرپایینی رو آمدیم و فکر کردیم رسیدیم به کلیشم وقتی یه نفر تو مسیر دیدیم ازش پرسیدیم کلیشم همیجاست دیگه؟! که گفت: "نه، اینجا ناوه است. مسیر رو اشتباه اومدید همون مسیر دست راست رو اگه میرفتید به کلیشم میخوردید" من سریع نقشه رو بیرون کشیدم و دیدم که بله مسیر رو اشتباه اومدیم حالا یا باید همون سربالایی ها رو برمیگشتیم یا طبق گفته اهالی از یه مسیر دیگه به سمت کلیشم میرفتیم که ما هم طبق گفته اهالی از یه مسیر دیگه به سمت کلیشم حرکت کردیم و حدود 11 کیلومتر سربالایی تیز رو رکاب زدیم تا به کلیشم برسیم و یه گردنه به مسیرمون اضافه شد و 2 ساعت هم از برنامه عقب افتادیم
 


روستای ناوه که ما اشتباه به سمت اون رفتیم


بالاخره بعد از رکاب زدن سربالایی های اضافی به روستای بزرگ کلیشم رسیدیم. تو این روستا کمی استراحت کردیم.
 



نزدیک بازار روستا یکی از اهالی که میگفت خودش دوچرخه سواره ما رو خیلی تحویل گرفت و یه آبمیوه بزرگ و چند تا کیک برای ما خرید و هر چی اصرار کردیم پولش رو نگرفت . مردم این روستا هم خیلی با صفا و صمیمی بودن و هر جا میایستادیم یا سوال میکردیم برخورد خیلی خوبی داشتن. با توجه به راهنمایی محلی ها که از خرابی مسیر کلیشم به عین الشیخ خبر میدادن . یه مسیر جدید نشون ما دادن که تو اون کروکی که من تهیه کردم نبود، مسیر انحرافی از کنار دریاچه خلشکوه میگذشت و وضعیتش بهتر بود ما هم مسیر جدید رو انتخاب کردیم که البته طولانی تر بود.



 
دریاچه خلشکوه


و بعد عبور از دریاچه به یه دو راهی رسیدیم ولی اینبار با توجه به نقشه خوانی دقیق مون مسیر رو اشتباه نرفتیم و به سمت راست یعنی روستای علی وا رکاب زدیم. بعد از علی وا هم می تونستیم باز به سمت روستای عین الشیخ بریم. ولی باز هم اهالی گفتن که جاده خرابه. بنابراین ما از این مسیر به عین الشیخ نرفتیم و راه سمت چپ رو به سمت روستاهای تاریکده و گسیل ادامه دادیم. و از وسط روستای گسیل به سمت عین الشیخ سرازیر شدیم. 
از عین الشیخ به بعد تمام مسیر آسفالت بود و خاکی مسیر تموم شد. در ضمن از کلیشم تا عین الشیخ هم تمام مسیر خاکی بود و هفتاد درصد مسیر هم سرپایینی بود.


روستای عین الشیخ 

از عین الشیخ برای روستای باباولی سرازیر شدیم و بعد از کمی استراحت در قهوه خانه روستا خودمون رو برای رکاب زدن گردنه آخر مسیر و عبور از شهر دیلمان و اسپیلی آماده کردیم. از اینجا به بعد مسیر سربالایی نسبتا ملایمی داشت. بعد از 3 کیلومتر رکاب زنی به شهر دیلمان رسیدیم و ناهار رو در همون جا خوردیم و بعد از اونجا از اسپیلی عبور کردیم و 5 کیلومتر رو تا گردنه رکاب زدیم.

 


در راه گردنه


 




 
منطقه دیلمان و اسپیلی 


وقتی به گردنه رسیدیم واقعا با منظره ی جالبی روبرو شدیم . دقیقا بعد از گردنه، ناگهان مسیر جنگلی و سر سبز شد . و چهره ی طبیعت 180 درجه تغییر کرد. این گردنه در واقع آخر سربالایی های مسیر بود و دوچرخه ها رو در جاده زیبای جنگلی چند کیلومتر سرازیر کردیم تا به ییلاق زیبای لاریخانی برسیم . با توجه به مه آلود بودن مسیر و نزدیک شدن به غروب آفتاب تصمیم گرفتیم شب رو در منطقه لاریخانی با ارتفاع 1800 متر از سطح دریا بمانیم. 


 
شروع جنگل بعد از گردنه

ییلاق لاریخانی با آب و هوای فوق العاده دارای رستوران و سرویس بهداشتی و چشمه پر آب و بسیار خنکه!! و با توجه به پرس و جو از محلی ها امنیتش هم خوبه و مردم زیادی شب رو اونجا چادر میزنن و میخوابن. 
ما هم در یک چمن زار زیبا در حالی که آفتاب داشت غروب میکرد و بر فراز ابر ها بودیم چادر هامون رو بر پا کردیم و بعد از خوردن شام و کمی گشت و گذار کیسه خوابها رو باز کردیم و به خواب رفتیم


 
جنگل زیبای دیلمان (لاریخانی) هنگام غروب آفتاب و بر فراز ابرها


مسافت طی شده: 76 کیلومتر
مدت رکاب زنی: 6 ساعت
مسیر: انبوه – (ناوه: این قسمت از مسیر رو اشتباه رفتیم) – کلیشم – دریاچه خلشکوه – علی وا – تاریکده – گسیل – عین الشیخ – بابا ولی – دیلمان – اسپیلی – لاریخانی


نقشه و نمودار ارتفاع روز دوم سفر 

اون قسمت قرمز همون قسمتیه که ما باید میرفتیم ولی اشتباهی به سمت چپ پیچیدیم و مسیرمون دور شد 

 


روز سوم

8 شهریورشهریور 91


امروز رو بخاطر اینکه مسیر سرپایینی و کفی برای رکاب زدن داشتیم، بیش تر خوابیدیم و ساعت 7 صبح از خواب بلند شدیم 


 
منطقه لاریخانی 


 


 
چشمه پر آب و خنک لاریخانی 


بعد خوردن صبحانه ی مختصر و پر کردن قمقمه ها با آب بسیار خنک چشمه لاریخانی به سمت پایین در یک جاده فوق العاده زیبای جنگلی و پر از پیچ و خم سرازیر شدیم. مسیر بسیار زیبا بود و ما هر چند کیلومتر برای لذت بردن از زیبایی های مسیر توقف میکردیم






 
جنگل زیبای دیلمان 


 

 

 








همین جاها هم بود که دیگه شارژ موبایل من تموم شد و از دوربین تبلت دوستم که اون هم از دوربین موبایل من ضعیف تر بود استفاده کردیم که عکسهاش بی کیفیت تره

در مسیر جنگل دیلمان از آبشار زیبای لونک عبور کردیم که واقعا زیبا بود و ماشین ها و مردم زیادی اونجا توقف کرده بودند. 





بعد لذت بردن از آبشار لونک و گشت و گذار در اطراف آبشار مسیر خودمون رو به سمت سیاهکل ادامه دادیم از اینجا به بعد مسیر یه کم بِده، بستون داشت که با دور گرفتن در سرپایینی ها راحت سربالایی ها رو رد میکردیم و مشکلی نبود. و سرانجام به سیاهکل رسیدیم 




از اینجا به بعد برنامه مشخصی نداشتیم که به کدام ساحل بریم بالاخره بعد از بررسی های مختلف به این نتیجه رسیدیم که به ساحل رودسر بریم. پس به سمت لاهیجان حرکت کردیم و بعد عبوراز لاهیجان و لنگرود در یک جاده تقریبا کفی پس از رکاب زدن 50 کیلومتر از سیاهکل به رودسر رسیدیم 




بعد از تهیه بلیط در شهر به ساحل رامدشت در نزدیکی رودسر رفتیم و یک سوییت کامل اجاره کردیم و بعدش هم تنی به آب دریا زدیم . خرید شام رو انجام دادیم و با یه دوش آب گرم خستگی رو از تنمون بیرون کردیم. و بالاخره هم بعد از خوردن شام، بخواب رفتیم





فرداش هم بعد از رفتن به ساحل به سمت ترمینال رفتیم و با دادن کرایه 3 هزار تومن برای هر دوچرخه به سمت قزوین برگشتیم.




 


مسافت طی شده: 90 کیلومتر
مدت رکاب زنی: 4 ساعت
مسیر: لاریخانی – لونک – توتکی – سیاهکل – لاهیجان – لنگرود – شلمان – رودسر


نقشه و نمودار ارتفاع روز سوم مسیر 

 

کل مسیر رکاب زنی در 3 روز حدود 240 کیلومتر شد و 16 ساعت و 30 دقیقه هم مدت رکاب زنی شد

در کل اگه بخواهم یه ارزیابی از کل مسیر داشته باشم این مسیر جزو مسیرهای خیلی سخت محسوب میشه و حتما کسانی که میخواهند این مسیر رو رکاب بزنند باید آمادگی خوبی داشته باشند و سخت ترین قسمتش هم 12 کیلومتر بین رودخانه شاهرود (پل انبوه) تا روستای انبوه است. مسیر دیلمان به سیاهکل با اینکه سرپایینیه ولی در این تکه از مسیر باید خیلی احتیاط کرد چون جاده خیلی شلوغه و پر از پیچه. همچنین در قسمت های آفرود مسیر ، سه راهی های بدون تابلو وجود داره 




این هم کروکی کل مسیری که تو 3 روز رکاب زدیم که با کروکی اولی که قبل سفر کشیدم و تو بالا هم هست کمی متفاوته 
 


ممنون که حوصله کردید و گزارش رو خونید. ببخشید که طولانی و خسته کننده شد
 
 


 

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۱ ، ۲۱:۱۴
حسن